1 . فاز
[اسم]

la fase

/fˈase/
قابل شمارش مونث
[جمع: fases]

1 فاز مرحله

  • 1.Afortunadamente le detectaron la enfermedad en una fase temprana.
    1. خوشبختانه بیماری وی در مرحله اولیه تشخیص داده شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان