خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جشنواره
[اسم]
el festival
/fˌestiβˈal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: festivales]
1
جشنواره
فستیوال
1.Todos los veranos hay un festival de teatro en el parque.
1. هر تابستان یک جشنواره تئاتر در پارک برگزار میشود.
کلمات نزدیک
secuencia
maquillador
productor
promoción
localización
doblado
personaje principal
película de risa
cortometraje
enmarcar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان