خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارت فهرستنویسی
2 . ژتون (در کازینو)
[اسم]
la ficha
/fˈitʃa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: fichas]
1
کارت فهرستنویسی
کارتکس
1.Usa fichas para anotar los datos bibliográficos.
1. برای نوشتن اطلاعات کتابشناسی از کارتکس استفاده کن.
2
ژتون (در کازینو)
1.La ficha roja vale 20 dólares.
1. ژتون قرمز بیست دلار میارزد.
کلمات نزدیک
exceso
epidemia
encargar
educación
dietista
frito
mandar
mostrador
nacional
nutricionista
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان