خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آموزش
[اسم]
la formación
/fˌɔɾmaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: formaciones]
1
آموزش
کارآموزی
1.El escultor recibió su formación en la mejor escuela de arte del país.
1. مجسمهساز کارآموزیاش را در بهترین مدرسه هنر کشور گذراند.
کلمات نزدیک
temporal
fijo
contrato
contratar
comercial
demanda
administración
financiero
producción
despedir
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان