خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حراست
[اسم]
el guardia de seguridad
/ɡwˈaɾðja ðe sˌeɣuɾiðˈad/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: guardias de seguridad]
[مونث: guardia de seguridad]
1
حراست
نگهبان
1.Un guardia de seguridad se me acercó y me dijo que no podía tomar fotos de la embajada.
1. یک نگهبان به من نزدیک شد و گفت که نمیتوانم از سفارتخانه عکس بگیرم.
کلمات نزدیک
soldado
óptico
dependiente
florista
pescador
conductor de autobús
taxista
conductor
propietario
guardaespaldas
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان