خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خواهر
2 . خواهر (عنوان مذهبی)
[اسم]
la hermana
/ɛɾmˈana/
قابل شمارش
مونث
[جمع: hermanas]
1
خواهر
1.Llevé un vestido precioso para la boda de mi hermana.
1. من برای عروسی خواهرم یک پیراهن زیبا پوشیدم.
2
خواهر (عنوان مذهبی)
خواهر روحانی
1.Buenos días, hermana Mary.
1. صبح بهخیر خواهر "مری".
کلمات نزدیک
hermano
hasta mañana
hasta luego
gracias
frase
hola
leer
llamar
nombre
pareja
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان