[اسم]

el hermano

/ɛɾmˈano/
قابل شمارش مذکر
[جمع: hermanos]

1 برادر

  • 1.Mi hermano vive en Seoul, Corea del Sur.
    1. برادرم در شهر سئول در کره جنوبی زندگی می‌کند.

2 برادر (عنوان مذهبی) برادر روحانی

  • 1.Hermano, ¿a qué hora llega el padre?
    1. برادر، کشیش چه زمانی می‌رسد؟

3 لنگه جفت

  • 1.No encuentro el hermano de este zapato en ningún lado.
    1. لنگه این کفش را اصلاً نمی‌توانم پیدا ‌کنم.

4 داداش برادر

informal
  • 1.¡Cálmate, hermano!
    1. سخت نگیر داداش!
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان