خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مورچه
[اسم]
la hormiga
/ɔɾmˈiɣa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: hormigas]
1
مورچه
1.No me gustan los picnics porque las hormigas se encuentran en toda mi comida.
1. من از پیکنیک خوشم نمیآید، زیرا غذایم پر از مورچه میشود.
کلمات نزدیک
mosquito
abeja
escarabajo
mariposa
mosca
libélula
saltamontes
oruga
avispa
polilla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان