خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جای پا
[اسم]
la huella
/wˈeʎa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: huellas]
1
جای پا
رد پا
1.Los cazadores siguieron las huellas del venado.
1. شکارچیها رد پای گوزن را دنبال کردند.
کلمات نزدیک
comisario
radiofónico
emisor
accesible
componente
víctima
agente de policía
patas arriba
inspector
policía de tráfico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان