خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیرمنتظره
[صفت]
imprevisto
/ˌimpɾeβˈisto/
قابل مقایسه
[حالت مونث: imprevista]
[جمع مونث: imprevistas]
[جمع مذکر: imprevistos]
1
غیرمنتظره
1.Este año hubo aumento imprevisto en los impuestos.
1. امسال یک افزایش غیرمنتظره در مالیاتها وجود داشت.
کلمات نزدیک
implicar
fenomenal
extender
esclavitud
época
inapropiado
intervención
juvenil
juventud
localizar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان