خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زیربنا
[اسم]
la infraestructura
/ˌimfɾaˌestɾuktˈuɾa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: infraestructuras]
1
زیربنا
زیرساخت
1.La infraestructura del edificio fue diseñada para resistir terremotos.
1. زیرساخت ساختمان طوری طراحی شده بود که در مقابل زلزله مقاومت کند.
کلمات نزدیک
proyecto
pionero
recreo
mantenimiento
percance
finanzas
asesor
anual
bajada
sector
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان