خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بهشدت تحتتاثیر قرار دادن
[فعل]
invadir
/ˌimbaðˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: invadí]
[حال: invado]
[گذشته: invadí]
[گذشته کامل: invadido]
صرف فعل
1
بهشدت تحتتاثیر قرار دادن
غلبه کردن
1.Al enterarme de su muerte, me invadió una tristeza inmensa.
1. وقتی از مرگ او باخبر شدم غم عظیمی بر من غلبه کرد.
کلمات نزدیک
existencial
miseria
soledad
realidad
descripción
guerra mundial
homogéneo
piedra
herramienta
profundidad
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان