خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به خرید رفتن
[عبارت]
ir de compras
/ˈiɾ ðe kˈɔmpɾas/
1
به خرید رفتن
1.Vamos de compras este domingo. El centro comercial tiene un montón de rebajas por las fiestas.
1. این یکشنبه به خرید برویم. مرکز تجاری برای تعطیلات حراجهای زیادی گذاشتهاست.
کلمات نزدیک
una docena de huevos
una botella de leche
compañero de clase
zumo
tarta de manzana
pasta
melón
bandeja
jarra
plato hondo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان