1 . شیر 2 . لوسیون 3 . سیلی (اسپانیا) 4 . تصادف 5 . وای (اسپانیا)
[اسم]

la leche

/lˈetʃe/
غیرقابل شمارش مونث

1 شیر

  • 1.Prefiero el café con leche de almendras que con leche de vaca.
    1. من قهوه را با شیر بادام ترجیح می‌دهم تا با شیر گاو.

2 لوسیون

  • 1.Aplica la leche hidratante y deja que se absorba durante 15 minutos.
    1. لوسیون مرطوب‌کننده را بزن و بگذار که در پانزده دقیقه جذب شود.

3 سیلی (اسپانیا)

informal
  • 1.¡Como vuelvas a hacerlo, te doy una leche!
    1. اگر دوباره آن کار را انجام بدهی، یک سیلی به تو می‌زنم!

4 تصادف

  • 1.Se pegaron una leche de órdago.
    1. آنها یک تصادف خیلی بزرگ کردند.
[حرف ندا]

leche

/lˈetʃe/

5 وای (اسپانیا) ای وای!

informal
  • 1.¡Leche! ¿Qué haces tú aquí?
    1. وای! تو اینجا چه می‌کنی؟
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان