خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دستور دادن
2 . فرستادن
[فعل]
mandar
/mandˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: mandé]
[حال: mando]
[گذشته: mandé]
[گذشته کامل: mandado]
صرف فعل
1
دستور دادن
1.Le mandaron que no se moviera ni hiciera nada.
1. به او دستور دادند که نه تکان بخورد و نه کاری انجام دهد.
2
فرستادن
1.¿Debería mandarle flores para su cumpleaños?
1. آیا باید برای تولدش گل بفرستم؟
کلمات نزدیک
frito
ficha
exceso
epidemia
encargar
mostrador
nacional
nutricionista
obesidad
orientar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان