خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دارو
[اسم]
el medicamento
/mˌeðikamˈɛnto/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: medicamentos]
1
دارو
1.Necesito tomar el medicamento todas las noches antes de dormir.
1. باید هر شب قبل از خواب دارو بخورم.
کلمات نزدیک
grave
garganta
examinar
centro de salud
camilla
oído
tomar la tensión
tomar la temperatura
receta
recetar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان