خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اندازه داشتن
2 . اندازه گرفتن
[فعل]
medir
/meðˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل ناگذر
[گذشته: medí]
[حال: mido]
[گذشته: medí]
[گذشته کامل: medido]
صرف فعل
1
اندازه داشتن
بودن (اندازه)
1.¿Cuánto mide de alto esa mesa?
1. اندازه ارتفاع این میز چقدر است؟
2
اندازه گرفتن
1.Tengo que medir la habitación antes de comprar los muebles.
1. باید قبل از اینکه اسبابواثاثیه بخرم، اتاق را اندازه بگیرم.
کلمات نزدیک
canción
plantear
directo
familia
pronto
producto
numeral
pregunta
suceder
completo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان