خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد بدحساب
[اسم]
el moroso
/mɔɾˈɔso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: morosos]
[مونث: morosa]
1
فرد بدحساب
1.El banco le denegó el crédito a Sean por haber sido un moroso en el pasado.
1. از آنجایی که "شان" در گذشته فردی بدحساب بوده، بانک از دادن وام به او امتناع کرد.
کلمات نزدیک
arrendador
desahucio
trámite
comprador
ingreso
dar de baja
desalojo
arrendatario
picadora
freidora
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان