خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . روایت
[اسم]
la narración
/nˌaraθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: narraciones]
1
روایت
توصیف
1.La narración de historias en la radio requiere tener un voz bonita.
1. روایت داستانها در رادیو مستلزم داشتن صدای زیبایی است.
کلمات نزدیک
componer
trama
galardonar
teatral
estrofa
describir
relatar
interpretación
editar
monologar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان