خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنوایی
2 . گوش
[اسم]
el oído
/oˈiðo/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
شنوایی
1.Su oído ha mejorado, mientras que su vista se ha deteriorado.
1. درحالی که شنوایی او بهتر شده، بیناییاش بدتر شدهاست.
2
گوش
1.Nunca metas algo afilado en el oído.
1. هرگز چیز تیزی داخل گوشت نکن.
کلمات نزدیک
medicamento
grave
garganta
examinar
centro de salud
tomar la tensión
tomar la temperatura
receta
recetar
sangre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان