خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چوب هاکی
[اسم]
el palo de hockey
/pˈalo ðe ɔkˈeɪ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: palos de hockey]
1
چوب هاکی
1.Cuando Bill escuchó el sonido extraño en la noche, se armó con un palo de hockey y salió a ver qué pasó.
1. وقتی "بیل" صدای عجیبی در شب شنید، یک چوب هاکی برداشت و به بیرون رفت تا ببیند چه اتفاقی افتاده.
کلمات نزدیک
látigo
silla de montar
mesa de billar
bola de bolos
taco
canasta
récord mundial
disco
robot
altavoz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان