خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طرح
[اسم]
el patrón
/patɾˈɔn/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: patrones]
1
طرح
نقش، الگو
1.El psicólogo primero debe determinar el patrón de conducta del paciente.
1. روانشناس باید اول الگوی رفتاری بیمار را تشخیص بدهد.
کلمات نزدیک
guerra
vocal
cantar
verbo
paso
servir
gobernar
aviso
voz
energía
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان