خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بشقاب
[اسم]
el plato
/plˈato/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: platos]
1
بشقاب
1.Compraron platos de papel para la fiesta.
1. آنها برای مهمانی بشقابهای کاغذی [یکبارمصرف] خریدند.
کلمات نزدیک
cuchillo
tenedor
cuchara
máquina de coser
radiador
cuenco
vaso
cubo de basura
palillo
bombilla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان