خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شعاع (دایره)
2 . رادیم
3 . رادیو
[اسم]
el radio
/rˈaðjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: radios]
1
شعاع (دایره)
1.Utiliza el radio del círculo para encontrar su circunferencia.
1. از شعاع دایره برای بهدستآوردن محیط آن استفاده کن.
2
رادیم
(عنصر شیمیایی با نماد Ra)
3
رادیو
1.Prende el radio que quiero escuchar mi emisora favorita.
1. رادیو را روشن کن که میخواهم به ایستگاه موردعلاقهام گوش کنم.
کلمات نزدیک
diagonal
vector
altura
círculo
cien por ciento
tangente
elipse
rectángulo
romboide
octágono
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان