خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شنکش
[اسم]
el rastrillo
/rastɾˈiʎo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: rastrillos]
1
شنکش
1.Antonio usó el rastrillo para formar una pila de hojas secas en el jardín.
1. "آنتونیو" از یک شنکش استفاده کرد تا یک کپه برگ خشک در باغ درست کند.
کلمات نزدیک
cortacésped
cama de flores
cobertizo
estanque
buzón
pala
regadera
carretilla
manguera
horquilla
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان