خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تعمیر
[اسم]
la reparación
/rˌepaɾaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: reparaciones]
1
تعمیر
1.Envié mi teléfono para su reparación a un centro especial porque no lo pudieron arreglar en la tienda.
1. تلفنم را برای تعمیر به مرکزی مخصوص فرستادم، زیرا نمیتوانستند آن را در فروشگاه تعمیر کنند.
کلمات نزدیک
comunidad
a toca teja
adelanto
alquilador
anticipo
invertir
flexibilidad
despreciable
comparable
frecuentemente
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان