خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توزیع کردن
2 . پخش شدن
[فعل]
repartir
/rˌepaɾtˈiɾ/
فعل گذرا
[گذشته: repartí]
[حال: reparto]
[گذشته: repartí]
[گذشته کامل: repartido]
صرف فعل
1
توزیع کردن
پخش کردن
1.Mi abuelo repartió su riqueza entre sus hijos.
1. پدربزرگم ثروتش را میان فرزندانش پخش کرد.
2
پخش شدن
توزیع شدن
(repartirse)
1.El queso se había repartido perfectamente por la pizza.
1. پنیر بسیار خوب روی پیتزا پخش شده بود.
کلمات نزدیک
relato
reconocido
publicación
proporcionar
prolongar
reportaje
rodar
santísimo
taquillero
tambor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان