خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیامد
[اسم]
la repercusión
/rˌepɛɾkusjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: repercusiones]
1
پیامد
نتیجه، عاقبت، عواقب
1.No puedes pretender que después de fallar el examen no haya repercusiones.
1. نمیتوانی وانمود کنی که بعد از افتادن در امتحان هیچ عواقبی وجود ندارد.
کلمات نزدیک
renunciar
rechazo
rebote
reclamación
queja
réplica
reto
sacrificado
sacrificar
saque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان