خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجله
2 . جنگ شادی
3 . بازرسی
4 . محاکمه مجدد
[اسم]
la revista
/reβˈista/
قابل شمارش
مونث
[جمع: revistas]
1
مجله
1.A Sally no le gustan las revistas de mujeres.
1. "سالی" از مجلههای بانوان خوشش نمیآید.
2
جنگ شادی
1.Los alumnos de secundaria van a presentar una revista este sábado.
1. دانشآموزان (دوره) متوسطه این شنبه جنگ شادی اجرا خواهند کرد.
3
بازرسی
بازدید
1.El jefe hizo una revista de sus empleados.
1. رئیس از کارمندانش بازرسی کرد.
4
محاکمه مجدد
تجدید محاکمه
1.Se hará una revista del caso.
1. برای پرونده یک محاکمه مجدد انجام خواهد شد.
کلمات نزدیک
periódico
rumba
samba
salsa
swing
anuncio
carácter
texto
folleto
cómic
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان