خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سیر (در برابر گرسنه)
2 . راضی
[صفت]
satisfecho
/sˌatisfˈetʃo/
قابل مقایسه
[حالت مونث: satisfecha]
[جمع مونث: satisfechas]
[جمع مذکر: satisfechos]
1
سیر (در برابر گرسنه)
1.- ¿Quieres más? - No gracias. Ya estoy satisfecho.
1. - باز هم میخواهی؟ - نه ممنون. دیگر سیر شدم.
2
راضی
خشنود
1.Estoy satisfecho con el diseño para el edificio nuevo.
1. من از طراحی ساختمان جدید راضی هستم.
کلمات نزدیک
sediento
hambriento
enfermo
saludable
enojado
orgulloso
solitario
cansado
seguro
corto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان