1 . شش 2 . شش 3 . ششم (در تاریخ)
[عدد]

seis

/sˈeɪs/

1 شش عدد 6

  • 1.Dos por tres es seis.
    1. دو ضربدر سه می‌شود شش.
[تخصیص گر]

seis

/sˈeɪs/

2 شش

  • 1.Apuesto a que no puedes comer seis tacos.
    1. شرط می‌بندم که نمی‌توانی شش تاکو بخوری.
[اسم]

el seis

/sˈeɪs/
قابل شمارش مذکر

3 ششم (در تاریخ)

  • 1.Mañana es el seis de julio.
    1. فردا ششم ژوئیه است.
کلمات نزدیک
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان