خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تئاتر
2 . سالن تئاتر
[اسم]
el teatro
/teˈatɾo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: teatros]
1
تئاتر
نمایش
1.Le interesa el teatro desde que era niño.
1. از وقتی که بچه بود، به تئاتر علاقه داشت.
2
سالن تئاتر
سینما
1.¿Quién fue el arquitecto de este teatro?
1. معمار این سالن تئاتر چهکسی بودهاست؟
کلمات نزدیک
sinfonía
clave
nota
melodía
letra
escenario
audiencia
pintura
dibujo
paleta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان