خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایانه (اتوبوس و...)
2 . لاعلاج
[اسم]
la terminal
/tˌɛɾminˈal/
قابل شمارش
مونث
[جمع: terminales]
1
پایانه (اتوبوس و...)
ترمینال
1.Llegaré a la terminal del norte a las 5:30 pm.
1. من ساعت پنج و نیم بعدازظهر به پایانه شمالی خواهیم رسید.
[صفت]
terminal
/tˌɛɾminˈal/
قابل مقایسه
[حالت مونث: terminal]
[جمع مونث: terminales]
[جمع مذکر: terminales]
2
لاعلاج
کشنده
1.Los médicos lo diagnosticaron con un cáncer terminal.
1. پزشکان برای او تشخیص سرطان لاعلاج دادند.
کلمات نزدیک
pasajero
maleta
información
durar
carro
trayecto
valija
ventanilla
vía
vuelo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان