خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زمینه
[اسم]
el terreno
/tɛrˈeno/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: terrenos]
1
زمینه
1.Ha habido muchos avances en el terreno de la bioquímica.
1. در زمینه بیوشیمی پیشرفتهای زیادی صورت گرفتهاست.
کلمات نزدیک
unitario
suministrar
convocar
perteneciente
líder
evolución
recurso
extracción
integrado
asociado
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان