خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سر
[اسم]
la cabeza
/kaβˈeθa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cabezas]
1
سر
کله
1.El perro sacó la cabeza por la ventana del coche.
1. (آن) سگ سرش را از پنجره ماشین بیرون آورد.
کلمات نزدیک
sien
fosa nasal
lengua
peca
arruga
brazo
mano
pierna
rodilla
pie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان