1 . مادر 2 . مادر (عنوان مذهبی) 3 . بستر (رود یا دریا) 4 . چیز (مکزیک)
[اسم]

la madre

/mˈaðɾe/
قابل شمارش مونث
[جمع: madres]

1 مادر

  • 1.Mi madre prepara la comida más rica del mundo.
    1. مادرم خوشمزه‌ترین غذای دنیا را درست می‌کند.

2 مادر (عنوان مذهبی)

  • 1.La madre Gabriela dio una charla sobre el amor verdadero.
    1. مادر "گابریلا" درمورد عشق حقیقی سخنرانی کرد.

3 بستر (رود یا دریا)

  • 1.La madre se hizo más profunda con las fuertes lluvias.
    1. بستر (دریا) توسط باران‌های شدید عمیق‌تر شده بود.

4 چیز (مکزیک) چیزمیز

informal
  • 1.- ¿Cómo se llama esa madre que usas para limpiarte cuando te bañas? - Zacate.
    1. آن چیزی که وقتی حمام می‌کنی از آن برای تمیزکردن خودت استفاده می‌کنی، اسمش چیست؟ - لیف.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان