1 . مومشکی 2 . گندمی
[صفت]

moreno

/mɔɾˈɛno/
قابل مقایسه

1 مومشکی تیره (مو)

  • 1.Mi hija es morena y mi hijo es rubio.
    1. دخترم مومشکی و پسرم بور است.

2 گندمی تیره (پوست)

  • 1.Este color de pintalabios es ideal para mujeres con piel morena.
    1. این رنگ رژلب برای خانم‌هایی که پوست تیره دارند، بسیار مناسب است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان