خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زندانی شده
[صفت]
écroué
/ekʀue/
غیرقابل مقایسه
1
زندانی شده
حبس شده
1.Ce chef est écroué pour un an.
1. این رئیس برای یک سال زندانی شده است.
2.Il est écroué à la prison de Konya.
2. او در زندان "کنیا" حبس شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
écroulé
écrouler
écrouer
écrou
écrivain
écru
écrémer
écrémé
écu
écueil
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان