خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استقبال کردن
2 . پناه دادن
3 . دریافت کردن
[فعل]
accueillir
/akœjiʀ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته کامل: accueilli]
[حالت وصفی: accueillant]
[فعل کمکی: avoir ]
صرف فعل
1
استقبال کردن
پذیرایی کردن، به پیشواز رفتن
مترادف و متضاد
recevoir
1.Je suis heureux d'accueillir nos invités chinois.
1. از استقبال کردن از مهمانان چینیمان خوشحالم.
2.Je vais accueillir mon amie à l'aéroport.
2. من [برای] استقبال کردن از دوستم به فرودگاه میروم.
Accueillir quelqu'un à bras ouverts
از کسی با آغوش باز استقبال کردن
Accueillir quelqu'un froidement
از کسی بهسردی استقبال کردن
2
پناه دادن
جا دادن
مترادف و متضاد
héberger
loger
Accueillir des immigrants/réfugiés/handicapés
به مهاجران/پناهجویان/معلولان پناه دادن
Il accueille les réfugiés chaque année.
او هر سال به پناهجویان پناه میدهد.
3
دریافت کردن
گرفتن
مترادف و متضاد
prendre
recevoir
accueillir une nouvelle/déclaration/prestation
خبری/اظهارنامهای/خدماتی... را دریافت کردن
Comment a-t-il accueilli cette nouvelle ?
او چطور این خبر را دریافت کرد؟
تصاویر
کلمات نزدیک
accueillant
accueil
accrédité
accréditer
accru
acculturation
accumulation
accumuler
accusateur
accusation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان