1 . تجزیه تحلیل کردن 2 . آزمایش گرفتن
[فعل]

analyser

/analize/
فعل گذرا
[گذشته کامل: analysé] [حالت وصفی: analysant] [فعل کمکی: avoir ]

1 تجزیه تحلیل کردن بررسی کردن

  • 1.Il nous faut analyser les chiffres avant de prendre une décision.
    1. باید قبل از گرفتن یک تصمیم ارقام را تجزیه تحلیل کنیم.
  • 2.Le laboratoire va analyser les échantillons.
    2. آزمایشگاه نمونه‌ها را بررسی خواهد کرد.

2 آزمایش گرفتن آزمایش کردن

  • 1.Ils tentent d'analyser leurs patients.
    1. آنها سعی می‌کنند از بیمارانشان آزمایش بگیرند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان