خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خودرای
[صفت]
autoritaire
/ɔtɔʀitɛʀ/
قابل مقایسه
[حالت مونث: autoritaire]
[جمع مونث: autoritaires]
[جمع مذکر: autoritaires]
1
خودرای
مستبد، استبدادی
1.C'est un régime autoritaire.
1. این یک رژیم استبدادی است.
2.Excusez-moi, mais vous êtes un peu autoritaire.
2. مرا ببخشید، ولی شما کمی خودرای هستید.
تصاویر
کلمات نزدیک
autorisé
autoriser
autorisation de crédit
autorisation
autoradio
autorité
autorités
autoroute
autoroutier
autour
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان