خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بزرگراه
[اسم]
l'autoroute
/otoʀut/
قابل شمارش
مونث
[جمع: autoroutes]
1
بزرگراه
اتوبان
مترادف و متضاد
autostrade
chemin
1.Il y avait un gros accident sur l'autoroute.
1. تصادف بزرگی در بزرگراه وجود داشت.
2.Tu dois prendre l'autoroute 102.
2. تو باید اتوبان 102 را در پیش بگیری.
تصاویر
کلمات نزدیک
autorités
autorité
autoritaire
autorisé
autoriser
autoroutier
autour
autre
autrefois
autrement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان