1 . عصبی شدن
[عبارت]

avoir les nerfs à fleur de peau

/avwaʁ le nɛʁ a flœʁ də po/

1 عصبی شدن ناشکیبا و عصبی بودن

  • 1.J'avais les nerfs à fleur de peau ce jour-là et la moindre remarque de ma collègue m'aurait fait perdre patience.
    1. من آن روز عصبی شده بودم و کوچکترین اشاره‌ای از سوی همکارم باعث میشد صبرم را از دست بدهم.
  • 2.Tu ne peux rien lui demander en ce moment, elle attend les résultats de son examen et elle a les nerfs à fleur de peau.
    2. تو نمی‌توانی در این لحظه هیچ‌چیز از او بخواهی، او منتظر نتیجه امتحانش است و ناشکیبا و عصبی است.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "داشتن اعصابی مانند برگ گل" است که در حقیقت کنایه از "عصبی شدن" است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان