خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توپ
[اسم]
la balle
/bal/
قابل شمارش
مونث
1
توپ
1.Mon chien adore jouer avec la balle jaune.
1. سگم عاشق بازی کردن با توپ زرد است.
2.Quand Lisa me passe la balle, cours!
2. هنگامی که "لیزا" توپ را به من پاس داد بدو!
balle به توپ کوچکتری نسبت به ballon اطلاق میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ballade
baliverne
balistique
baliser
balise
ballerine
ballerines
ballet
ballon
ballon ovale
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان