خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گهواره (کودک)
2 . مهد
[اسم]
le berceau
/bɛʀso/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: berceaux]
1
گهواره (کودک)
1.Le bébé dormait dans son berceau.
1. بچه در گهوارهاش میخوابید.
2.Quand il était bébé, il dormait dans un berceau en bois.
2. هنگامی که او بچه بود در گهوارهای چوبی میخوابید.
2
مهد
مبدا
1.La Grèce est le berceau de la civilisation occidentale.
1. یونان مهد تمدن غرب است.
2.Le berceau des religions.
2. مهد ادیان.
تصاویر
کلمات نزدیک
bercail
bepc
benêt
benoît
benne
bercer
berceuse
bergamote
berge
berger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان