خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . لالایی
2 . صندلی گهوارهای
[اسم]
la berceuse
/bɛʀsøz/
قابل شمارش
مونث
1
لالایی
1.Les mamans chantent des berceuses pour endormir leurs enfants.
1. مامانها برای خواباندن بچههایشان لالایی میخوانند.
2.Si il pleure, chantez lui une berceuse.
2. اگر گریه میکند برایش یک لالایی بخوانید.
2
صندلی گهوارهای
صندلی ننویی
1.Sous le porche, la grand-mère est assise dans sa berceuse.
1. زیر ایوان، مادربزرگ در صندلی گهوارهایاش نشسته بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bercer
berceau
bercail
bepc
benêt
bergamote
berge
berger
bergerie
berlin
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان