خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مجروح
[صفت]
blessé
/blese/
قابل مقایسه
1
مجروح
زخمی
مترادف و متضاد
estropié
invalide
ulcéré
intact
sauf
1.Ces animaux blessés vont mourir dans cette condition.
1. این حیوانات زخمی در این شرایط خواهند مرد.
2.La police recherche un homme blessé.
2. پلیس به دنبال یک مرد مجروح است.
تصاویر
کلمات نزدیک
blessure
blesser
blessant
bled
blazer
blet
bleu
bleu clair
bleu de travail
bleu foncé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان