خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زخم
2 . اهانت
[اسم]
la blessure
/blesyʀ/
قابل شمارش
مونث
1
زخم
جراحت
1.La blessure guérira si je ne bouge pas.
1. زخم خوب خواهد شد اگر تکان نخورم.
2.Le joueur a une blessure mineure, mais il continue à jouer.
2. بازیکن یک جراحت جزیی دارد اما به بازی کردن ادامه میدهد.
2
اهانت
توهین
1.Blessure d'amour-propre.
1. اهانت به عزت نفس
تصاویر
کلمات نزدیک
blesser
blessant
bled
blazer
blatte
blessé
blet
bleu
bleu clair
bleu de travail
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان