خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صندوقدار
[اسم]
le caissier
/kesje/
قابل شمارش
مذکر
[مونث: caissière]
1
صندوقدار
1.J'ai demandé au caissier si je pouvais payer par carte bancaire.
1. از صندوقدار پرسیدم که آیا می توانم با کارت بانکی پرداخت کنم.
2.Le caissier m'a donné un reçu pour mes achats.
2. صندوقدار بابت خریدهایم یک رسید به من داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
caissette
caisse
caire
caillouteux
caillou
cajoler
cajoleur
cajou
cajun
cake
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان