خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دردسرساز
[اسم]
le casseur
/kɑsœʀ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: casseurs]
[مونث: casseuse]
1
دردسرساز
آشوبگر
1.Des casseurs se sont mêlés à la manifestation.
1. آشوبگران به تظاهرات ملحق شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
cassette vidéo
cassette
casserole
casser
casse-tête
cassis
cassonade
cassoulet
cassure
cassé
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان